-
کاکا و همسرش
1388,03,03 12:38
-
هری هرمیون رون
1388,03,03 12:35
-
ارتش دامبلدور
1388,03,02 20:57
-
قهرمانی جام حذفی
1388,03,02 20:55
-
ارش
1388,03,02 20:53
-
[ بدون عنوان ]
1388,03,02 20:50
-
تیم ملی قدیم ایران
1388,03,02 20:49
-
bmw10 سیلندر
1388,03,02 20:48
-
[ بدون عنوان ]
1388,03,02 20:47
-
۷ع
1388,03,02 20:45
-
انهایی که ...
1388,03,02 20:27
سال 1352 یعنی دقیقا 33 سال قبل که داشتم دوران سربازی ام را می گذراندم ، به پیشنهاد و توصیه پدرم به عنوان سپاه بهداشت راهی یکی از روستاهای بسیار محروم شدم ، چرا که پدرم یک دکتر عمومی بود و از آنجایی که من اکثر اوقات در مطب و کنار او بودم ، کمک های اولیه را یاد گرفته بودم ، ضمن اینکه قبل از اعزام به خدمت ، مدت سه ماه و...
-
انهایی که...
1388,03,02 20:26
همه مردم شهر مرا یک جوان شرور و خشن میشناختند و به همین دلیل وقتی عاشق فرناز شدم ، خیلی ها سعی کردند رای عمو سید ، پدر فرناز را بزنند ، اما من که فرزند یک خانواده ثروتمند بودم و عادت داشتم همیشه به خواسته هایم برسم ، آنقدر از عمو سید خواهش و تمنا کردم تا پیرمرد سرانجام گفت : - گوش کن جاسم ... دلیل اصلی که من دارم دختر...
-
انهایی که...
1388,03,02 20:25
ماجرا از روزی شروع شد که نه سال پس از خدمت سربازی که من با مدرک دیپلم ردی صاحب یک مغازه لبنیاتی بودم ، یک روز که خانه پدرم مهمان بودیم ، پیرمرد حرفی زد که تنم را لرزاند ! او با گریه گفت : " تنها آروزیم اینه که تو به عنوان پسر ارشدم وارد دانشگاه بشی ، دیگه هیچی از خدا نمیخوام ! " حرف پدرم طوری مرا تحت تاثیر...
-
انهایی که...
1388,03,02 20:24
لقمه اول صبحانه را که در دهان گذاشتم ، مادرم مثل چهار ماه قبل حرفش را تکرار کرد : _ بهنام خودت میدونی که پدر خدا بیامرزت از یک ماه قبل از مرگش - انگار که بهش الهام شده بود سفر آخرت رو باید بره - با همه حسابش را صاف کرد . آقا جبار میوه فروش سر چهار راه در مجلس هفتم پدرت میگفت ، آقای قومی یک هفته قبل از مرگش آمد توی...
-
انهایی که...
1388,03,02 20:23
حدود دو سال قبل من و برادرم و پدر و پدر بزرگم و چند نفر از هم ولایتی هایمان ، تفنگ شکار به دست راهی منطقه شکارخیز پشت باغ پدر بزرگم شدیم تا چند شکار بزنیم . مخصوصا که زنهای فامیلمان که همگی در باغ پدر بزرگ جمع شده بودند ، اعلام کرده بودند که ناهار باید با گوشت شکار مردها تهیه شود ! به همین دلیل ما جوانها برای اینکه کم...
-
انهایی که...
1388,03,02 20:22
این تایپیک اختصاص دارد به خاطرات کسانی که لحظاتی را در مرگ بوده اند و مرگ حقیقی را تجربه کردند و در اثر یک سری از اتفاقات دوباره به این دنیا برگشتند ، تمامی مطالب این تایپیک بر گرفته از قسمت " آنهایی که مردند و زنده شدند " در مجله روزهای زندگی است . لقمه اول صبحانه را که در دهان گذاشتم ، مادرم مثل چهار ماه...
-
اانهایی که مردند و زنده شدند
1388,03,02 20:20
آذر ماه 1382 را هرگز فراموش نمی کنم،در آن ایام من جوانی ولگرد بودم که اگر چه برخی اوقات گناههایی را مرتکب می شدم،اما هرگز به ناموس دیگران نگاه نمی کردم! آن روز حوالی ساعت چهار بعد از ظهر بود، داشتم از خانه خارج می شدم که مادرم با همان لحن همیشگی اش گفت: "پسر مراقب باش پیش خدا شرمنده نشی!" این را می دانستم که...
-
انجلینا جولی
1388,03,02 20:17
-
اس ام اس جالب و خنده دار
1388,03,02 19:36
بیانیه جدید مایلی کهن برای قطبی : ای سوسول منچ باز ! من که میدونم تو کره همش مار پله بازی میکردی تو جومونگ هم نیستی ! چه برسه به امپراتور !!! ******** طی حکمی از سوی آمن هوتب زلیخا به ریاست بسیج خواهران مصر منصوب شد.. ******** زمین خوردن یوسف در هنگام دیدار یعقوب تکل از پشت بود و کارت قرمز داشت ! ******* با پایان...